سیدحسین قوامی متولد ششم خرداد سال ۱۳۵۸، روزنامه نگار، استاد دانشگاه و مدیر روابط عمومی است.
وی دانش آموخته کارشناسی مهندسی و کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی است و فعالیت خود را از سال ۱۳۷۹ در زمینه روزنامهنگاری آغاز کرد و تجربه همکاری با روزنامههای همشهری، آفرینش، توسعه، جوان، خبرگزاری ایسکانیوز و… را دارد.
وی سابقه عضویت در انجمن روزنامهنگاران ایران و فدراسیون بینالمللی خبرنگاران را داشته و در عرصه خبرنگاری و روزنامهنگاری موفق به کسب جوایز فراوانی شده که دریافت هدیه از رئیس جمهور و جشنوارههای متعدد مطبوعاتی بخشی از آن است.
قوامی از سال ۱۳۸۵ وارد حوزه روابطعمومی شده و مدیریت در روابطعمومی شرکتهای خصوصی و برگزاری تعداد بسیاری از رویدادهای فرهنگی و اجتماعی را بر عهده داشته است.
«روابط عمومی» هنر با هم بودن و با هم رسیدن به شرایط بهتر است.
وی از سال ۱۳۹۱ وارد صنعت نفت شده و تجربه برگزاری چندین رویداد ملی از جمله برنامهریزی و برگزاری مراسم افتتاح فاز ۱۲ پارس جنوبی با حضور رییس جمهور (بزرگترین طرح تاریخ صنعت کشور) را در سوابق خود دارد.
وی از مولفان کتاب «استانداردهای روابط عمومی» (+) (+) و نویسنده ده ها مقاله علمی، پژوهشی و تخصصی در حوزه ارتباطات و روابط عمومی است (+) (+) که به عنوان نمونه مقاله «تاثیر رسانه های نوین بر تولید محتوا و انتقال پیام» به عنوان مقاله برتر در سیزدهمین کنفرانس بینالمللی روابط عمومی به صورت سخنرانی ارائه شد و مورد تقدیر قرار گرفت (+) (+) (+) (+) و خردادماه ۱۴۰۰ نیز در قالب کتاب «روابط عمومی دانش محور و مدیریت محتوا» به چاپ رسید. (+)
وی تدریس واحدهای «خبرنویسی»، «هنر و ارتباطات»، «اصول و فنون روابط عمومی» و… را در دانشگاه بر عهده داشته و کارگاههای متعددی در موسسات و سازمان های دولتی و خصوص برگزار نموده است.
قوامی در سال ۱۳۹۸ به عنوان ستاره روابطعمومی ایران معرفی شد (+) و در سال ۱۳۹۹ نشان ویژه خلاقیت شانزدهمین سمپوزیوم روابط عمومی را به دست آورد.(+)
نویسندگی و کارگردانی چند فیلم کوتاه و مستند (+)، طراحی و گرافیک، نگارش شعر، اجرای همایشها و سمینارها، اجرای برنامه زنده در رادیو و عکاسی از طبیعت و عکاسی اجتماعی گوشه ای از فعالیت های هنری و فرهنگی سیدحسین قوامی است.
نوشته ها |
مصاحبه ها |
پادکست |
فیلم ها |
مطبوعات |
تصاویر |
وی در شبکه های اجتماعی با نام قلم اندیش (@qalamandish) فعالیت میکند.
کس چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب
تا سـر زلف سـخن را به قـــلم شـانه زدند