شاخص معرفی روابط عمومی موفق چیست؟!

سیدحسین قوامی: دوست عزیزی در یکی از گروه های متشکل از متخصصان روابط عمومی در وایبر، سئوال مشخص و ساده ای پرسید: «روابط عمومی های موفق ایران کدامند؟! چند نمونه معرفی کنید.»

پس از طرح سئوال و ساعت ها بحث و رد و بدل شدن ده ها پیام و اظهار نظرات تئوری و نظری میان بیش از ۱۰ نفر از تحصیل کردگان و متخصصان روابط عمومی، دریغ از معرفی حتی یک نمونه موفق از روابط عمومی در ایران!

این موضوع برایم بسیار عجیب بود و سعی کردم از زاویه های مختلف به آن نگاه کنم:

۱) با وجود برگزاری چندین و چند همایش و جشنواره روابط عمومی در طول سال، طبیعتا اگر کسی به دنبال برگزیدگان این حوزه باشد، باید به نتایج این گردهمایی ها و منتخبان آن مراجعه کند و پاسخ سئوال خود را از میان آنها بیابد، اما چرا چنین اتقافی نمی افتد؟!

اگر شخص سئوال کننده نیز ـ بر فرض محال ـ در جریان سیل انبوه همایش ها و جشنواره های مرتبط با روابط عمومی نیست، متخصصان و کارگزارانی که بارها در این گونه نشست ها حضور داشته و حتی سخنرانی کرده اند، باید ایشان را به فهرست منتخبان و برگزیدگان آن ارجاع دهند. پس چرا آنها نیز برای معرفی حتی یک نمونه از روابط عمومی های برگزیده و منتخب در ایران به سراغ منتخبان چندین کنفرانس ها و سمپوزیوم ها و گردهمایی های روابط عمومی که در طول سال برگزار می شود، نمی روند؟!

اینجاست که واقعیتی تلخ و نانوشته از ماهیت برگزاری چنین رویدادهایی عیان می شود که مورد وقوف و اتفاق نظر عموم متخصصان این حوزه است و شاید بتوان آنرا تحت عنوان «ناکارآمدی گردهمایی های روابط عمومی ایران در شایسته گزینی و ارائه الگوی موفق» نامید که انشالله در نوشته دیگری به صورت مفصل به آن می پردازم.

۲) نکته جالب توجه این گفتگوی رسانه ای این بود که هیچ کدام از دوستان و همکاران عضو گروه، روابط عمومی سازمان متبوع خود را به عنوان روابط عمومی برتر و موفق کشور معرفی نکردند. آیا این از تواضع و فروتنی همگی آنها نشات می گرفت یا واقعا فکر می کردند با روابط عمومی ایده آل و موفق کشور فاصله داشته و هنوز راه درازی برای رسیدن به آن در پیش دارند؟!

پاسخ این سئوال را در مورد دیگران نمی دانم، اما قطعا بنده به خاطر تواضع و فروتنی نبود که مجموعه روابط عمومی که دست اندر کار آن هستم و در دل شرکتی قرار دارد که تنها یکی از پروژه هایش به تنهایی موجب رشد ۳٫۵ درصدی رشد ناخالص ملی می شود را به عنوان روابط عمومی برتر کشور معرفی نکردم. بلکه به این دلیل بود که مطالعات و دانش اندکم یادآور می شد که با قله روابط عمومی فاصله داریم.

۳) نکته دیگر اینکه ماحصل ساعت ها بحث و گفتگو حتی منجر به معرفی یک نام به عنوان روابط عمومی موفق ایران در میان روابط عمومی های دیگری که می شناسیم نشد! آیا اصلا چنین روابط عمومی در ایران وجود ندارد یا ما نمی شناسیم؟! آیا روابط عمومی های ما در غار تنهایی خود به سر می برند و بر خلاف ماهیت کار و حرفه شان که برقراری حسن تفاهم و ارتباط با افراد و سازمان های دیگر است، چنان اسیر و درگیر روزمرگی و امور جاری هستند که از مهمترین رسالت خود غفلت کرده اند؟!

آیا هر کدام از روابط عمومی های ما به منزله جزیره ای است که سر در کار خویش دارد و از فعالیت ها، امتیازات، ابتکارات و خلاقیت های به خرج داده شده در دیگر روابط عمومی ها بی خبر است؟! آیا به قدری ارتباطات میان روابط عمومی ها ضعیف است که حتی دست اندرکاران این حوزه نمی توانند با صراحت و قطعیت حتی یک نمونه روابط عمومی موفق در ایران را نام ببرند؟!

۴) نکته دیگری که از این سئوال و عدم پاسخگویی صریح و شفاف بنده و دوستانم به ذهن می رسد، این است که گویا با وجود سابقه بیش از ۶۰ ساله روابط عمومی در ایران هنوز هم مقیاس، متر و محک قابل قبولی برای سنجش یک روابط عمومی موفق ملی نداریم و عموم شاخص ها و معیارهای موجود یا صد در صد وارداتی است و یا به گفته دوستان کمی گرا بوده و بر اساس عدد و رقم، ارزیابی کرده و حکم می دهد.

اگر اینگونه باشد، کم کاری من دانشجوی این حوزه و اساتیدم چه توجیحی دارد؟! چگونه می شود که ماحصل ۶۱ سال روابط عمومی و حدود ۵۰ سال دانشگاه علوم ارتباطات در ایران و چند هزار نفر فارغ التحصیلان و چند صد نفر اساتید این رشته و چند ده نفر مولف و مترجم و چندین و چند انجمن روابط عمومی و کنفرانس و سمینار و سمپوزیوم و … نمی تواند منجر به تدوین مجموعه ای علمی از شاخص ها و معیارهای مورد قبول عموم دست اندرکاران این حوزه شود؟! کجاست دستورالعملی که بتواند روابط عمومی های کشور را بر اساس واقعیات موجودشان مورد ارزیابی و وزندهی قرار دهد و با متر و مقیاس مورد پذیرش علم و عرف، بتوان آنرا به عنوان الگوی پیشرفت و توسعه در اختیار سایر روابط عمومی ها قرار داد؟ کجاست نظامنامه ای که چون فانوس دریایی سر راه جویندگان رشد و اعتلا قرار گیرد و آنها را به سوی ساحل موفقیت در هنر هشتم راهنمایی کند؟

شاید هم چنین سند متقن و محکمی که ماحصل علم و دانش روز ارتباطات و بر پایه تجربیات ۶۱ ساله روابط عمومی در ایران است، گردآوری شده و بنده بی خبرم؟!

القصه! با آن سئوال و عدم پاسخگویی صریح، این ۴ نکته و ۴۰ نکته دیگر در ذهنم مرور شد و با خود فکر کردم اگر خروجی یک همایش یا جشنواره تنها منجر به تدوین چنین سندی شود، کاری بس ارزشمند و باقیات و صالحاتی برای بانیان آن است.

کاش شبه جزیره های دور افتاده روابط عمومی ها و انجمن های متعدد آن زیر یک بیرق و چادر جمع می شدند و مجمع الجزایر متحدی تشکیل می دادند. اگر اینگونه می شد و خروجی این مجمع الجزایر تنها تدوین الگوی روابط عمومی موفق در ایران بود، به اندازه ۶۱ سال سابقه حرفه روابط عمومی ستودنی و با ارزش بود. اگر می شد، چه می شد؟!