درس‌های رسانه‌ای حادثه منا

هنگام بازنشر هر مطلبی باید به یاد داشته باشیم که مخاطب و گیرنده آنچه ما ارسال می‌کنیم ممکن است بستگان و دوستان یکی از همین جان‌باختگان باشد. برای لحظه‌ای باید خودمان را جای آنها بگذاریم و تصور کنیم آنها از مشاهده چنین مطالبی چه احساسی خواهند داشت.همچنین انتشار آنچه به‌عنوان «تصاویر و فیلم‌های فجیع» شناخته می‌شود هم باید با رعایت ملاحظاتی باشد .

به گزارش  کاوشگران روابط عمومی به نقل از همشهری آنلاین، دکتر سید وحید عقیلی نوشت:

هنوز داغ حادثه منا تازه است، امروز در بسیاری از نقاط ایران مردمی که قرار بود با اسپند و دسته گل به استقبال زائران بروند، سیاه‌پوش عزیزان‌شان هستند .

این غم اما تنها از آن آنها نیست، قلب میلیون‌ها ایرانی داغدار است.رفتار جمعی ایرانیان در همراهی با عزاداران این حادثه نشانی از روح شرقی و انسانی مردم این سرزمین است.همه ما به این ماجرا حساس بودیم و بخشی از این حساسیت در تلاش برای کسب خبر در مرحله اول و خبررسانی در مرحله بعد منعکس شد.فضای مجازی و شبکه‌های موبایلی هم ابزارهای در دسترسی هستند که از همه شهروندان، «شهروند خبرنگار» ساخته‌اند .

در این رویداد مهم اگرچه جنبه‌های اجتماعی فراتر از جنبه‌های رسانه‌ای بود اما همه ما با «بمباران خبری» مواجه بودیم. آنچه در این میان اهمیت دارد نحوه مواجهه ما با این اخبار است.یک پرسش ساده درباره اینکه این تصویر یا خبری که به ما می‌رسد تا چه اندازه می‌تواند درست باشد جلوی بسیاری از مشکلات را خواهد گرفت. برای نمونه انتشار تصویری که مدعی بود جنازه‌ها با بیل مکانیکی جابه‌جا شده‌اند تا چه اندازه می‌توانست حقیقی باشد؟ در اینکه رفتار سعودی‌ها ناشایست و غیرمسئولانه بود کسی تردیدی ندارد، اما اینکه پیکر ده‌ها مرده با بیل مکانیکی جابه‌جا شود هم باور پذیر نیست. لحظه‌ای درباره صحت این تصویر، نشانه همان چیزی است که از آن به‌عنوان «سواد رسانه‌ای» یاد می‌کنیم. از اینجا می‌شود کارهای دیگری هم کرد، مثلا عکس را «زوم» کنیم و ببینم که جنازه‌ای در بیل مکانیکی نیست یا تصویر را در اینترنت جست‌وجو کنیم و ببینیم که اصولا مربوط به چند سال قبل و عملیات عمرانی در آن منطقه است. از اینجا ما باید «شهروند خبرنگار مسئول» باشیم و اگر نسبت به جعلی بودن آن هشدار نمی‌دهیم، دست‌کم از انتشار و تکثیر آن خودداری کنیم .

موضوع دیگر این است که بعد از دریافت یک خبر از خودمان بپرسیم با چه هدفی منتشر شده است. در همین حادثه حتما دیده‌‌اید که چه متن‌ها و تصاویری با هدف آب ریختن به آسیاب دعوای عرب و عجم منتشر شد.عمده این مطالب خاستگاه نژادپرستانه دارند و با فرهنگ ما در تقابل هستند .

واضح است که چنین مطالبی نه با هدف اطلاع‌رسانی درباره این حادثه که برای سودجویی، تفرقه افکنی و تردید در باورهای دینی و فرهنگی تولید شده‌اند .

علاوه بر این هنگام بازنشر هر مطلبی باید به یاد داشته باشیم که مخاطب و گیرنده آنچه ما ارسال می‌کنیم ممکن است بستگان و دوستان یکی از همین جان‌باختگان باشد. برای لحظه‌ای باید خودمان را جای آنها بگذاریم و تصور کنیم آنها از مشاهده چنین مطالبی چه احساسی خواهند داشت.همچنین انتشار آنچه به‌عنوان «تصاویر و فیلم‌های فجیع» شناخته می‌شود هم باید با رعایت ملاحظاتی باشد .

وقتی فیلمی از انبوه جنازه‌ها منتشر می‌کنیم، باید بدانیم ممکن است دریافت‌کننده آن در سن یا شرایط مناسب دیدن آن نیست. اضافه کردن عباراتی که درباره فجیع بودن این مطالب هشدار بدهد، نشانه درک درست ما از رفتار در فضای شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان یک شهروند خبرنگار است .

البته که سواد رسانه‌ای محدود به شهروندان عادی نیست. خبرنگاران، روزنامه‌نگاران و به‌طور کلی کارگزاران رسانه نیز باید به این سواد مجهز باشند.انتشار فیلم آرشیوی از وقایع چند سال قبل در سیما یا چاپ تصاویر و اخبار بدون سند در برخی روزنامه‌ها نمونه‌های قابل بررسی و مطالعه‌ای هستند. حادثه منا با همه تلخی‌هایش درس‌های بزرگی برای همه داشت و یک‌بار دیگر نشان داد سواد رسانه‌ای تا چه اندازه نیاز امروز همه ماست .