«پایتخت۷» در ستایش «خانواده» / (ناترازی خانواده و من‌های بی ما)

تصورش سخت است که پای سریال طنز «پایتخت» بنشینی و گریه کنی! اما وقتی «بهتاش» در کمپر «ارسطو»، زیر یک خم «نقی» زد و ناجوانمردانه به آن یورش برد و خاکش کرد؛ هرگز نمی‌شد خندید! وقتی که آوار دروغ و فریب و نیرنگ به جایی رسید که «هما» نتوانست تحمل کند و دست سالار را گرفت و دور شد و تنها کسی را که در خلوت خود همراه کرد «نقی» بود، حتی تبسم هم جایش را روی صورت گم کرد! ادامه “«پایتخت۷» در ستایش «خانواده» / (ناترازی خانواده و من‌های بی ما)”