ماه عسل یا ماه شکر؟!

سیدحسین قوامی: «ماه عسل» یکی از برنامه های پربیننده ای است که در ماه رمضان سال ۸۶ متولد شد و به سرعت توانست مخاطبان پر و پا قرصی را جذب نماید.

تهیه کنندگی و اجرای متفاوت و تاثیرگذار احسان علیخانی یکی از مهمترین عوامل موفقیت این برنامه است که توانسته مخاطبان بسیاری را در دقایق منتهی به افطار پای تلویزیون بنشاند و با سوژه یابی خوب و دعوت از مهمان متفاوت روایتگر داستان های متفاوت و تامل برانگیزی باشد.

حالا برنامه ماه عسل به برندی تبدیل شده که باید پاسخگوی سطح انتظار مخاطبانش باشد؛ مخاطبانی که گروهی طرفدار سینه چاک این برنامه هستند و برخی نیز در جبهه منتقدان صف آرایی کرده اند. اما صرف نظر از موافقت یا مخالفت صرف، از دو منظر می توان به نقد این برنامه پرداخت، یکی در مقایسه با دیگر تولیدات و محصولات صدا و سیماست و دیگری در مقایسه با ایده آل هاست و آنچه باید باشد.

از منظر اول، با توجه به حلقه محدود و بسته‌ی سیاسگذاران صدا و سیما و روابط و ضوابط حاکم بر روند برنامه سازی و تهیه کنندگی در این سازمان عریض و طویل و با عنایت به محدودیت های تعریف شده و تعریف نشده ای که در مسیر برنامه سازی وجود دارد، می توان به برنامه ماه عسل در مقایسه با سایر تولیدات این سازمان نمره قبولی داد.

ماه عسل برنامه ای خوش ساخت است و از نظر مسائل فنی مانند طرح، متن، دکور، اجرا، میزانسن، نور پردازی، موسیقی، حرکات دوربین و … اگر عالی نباشد، حداقل در سطح قابل قبولی نسبت به برنامه های مشابه (گفتگو محور) قرار دارد.

سوژه یابی، دعوت از مهمانان، طرح مسائل و پرداخت موضوع در این برنامه بهتر از سایر برنامه های صدا و سیماست و مجری برنامه توانسته است جایگاه خوبی برای خود یافته و در منتقل کردن احساسات مهمانان نقش مفیدی داشته باشد. به عبارت دیگر حضور مجری در این برنامه نه منفعل است و نه آنچنان مغرور و متکبرانه که در ذوق مخاطب بخورد.

اما اگر بخواهم این برنامه را با ایده آل ها و آنچه باید باشد بسنجم، فاصله زیاد است.

به اعتقاد هارود لاسول از اندیشمندان علم ارتباطات، مهمترین کارکرد رسانه ها ۱) نظارت بر محیط، ۲) ایجاد همبستگی اجتماعی و ۳) انتقال میراث فرهنگی است، بنابراین این برنامه می توانست همسو با وظایف ذاتی اش، نقد اجتماعی بسیار قوی و سازنده‌ای باشد و دریچه های مغفولی از آسیب های اجتماعی را پیش چشم مخاطبان نمایان سازد و آنها را به جای تاثر و تماشا، به تامل و تحرکت وادارد و موجب همبستگی اجتماعی شود. اما موضوعات و مباحث مطرح شده در آن به قدری سطحی، سریع و شتابزده است که بیشتر کارکرد شعاری پیدا می کند.

توجه به جذابیت های رسانه ای و ترس از دست ندادن مخاطب، موجب بحث های روبنایی و گفتگوهای ژورنالیستی و پینگ پنگی شده است. بهتر بود به جای تعدد مهمانان، فقط یک مهمان در هر برنامه دعوت می شد اما فرصت بود که به شکل عمیق تری به موضوع پرداخته شود. (شاید عامل جذابیت سری های قبلی این برنامه در همین بود که فقط یک مهمان یا به قول مجری، فقط یک داستان در هر برنامه وجود داشت و از زوایای مختلف مورد کنکاش و گفتگو قرار می گرفت)

در یکی از قسمت های ماه عسل مجری برنامه با طعنه، یادآوری کرد که برخی از مسئولان تنها به هنگام انتخابات است که یاد کودکان کار می افتند و انگشت اتهام به سوی عکاسی نشانه گرفت که با سوژه قرار دادن کودکان کار به دنبال کسب جایزه است؛ در حالی که به نظر می رسد این برنامه نیز با مطرح کردن چنین سوژه هایی صرفا دنبال جذابیت های رسانه ای است و در بهترین وضعیت هدفش این است که تعدادی از بینندگان دلشان سوخته و به رحم آید و با شماره های برنامه تماس گرفته و سرپرستی آن کودکان را بر عهده بگیرند یا کمکی به آنها کنند! حال سئوال اینجاست که گیریم دو سه مهمان حاضر در برنامه عاقبت به خیر شوند، سهم این برنامه در حل اصل مشکل و مسئله چیست؟! سهم رسانه ملی و برنامه پر مخاطبی مثل ماه عسل در کمک به توانا ساختن فرد به ایجاد پیوند با خانواده، دوستان و جامعه چه می شود؟! صدا و سیما چگونه می خواهد در ایجاد همبستگی اجتماعی مفید و موثر باشد؟! مگر نه این است که رسانه‌های جمعی باید از طریق کاهش انزوای اجتماعی و تقویت احساس مشترک با اعضای جامعه، موجب نوعی احساس تعلق شوند و هویت جامعه را در رأس سایر هویت‌ها قرار‌ دهند، پس سهم رسانه ملی در جامعه پذیری افراد و افزایش اعتماد و امید اجتماعی چه می شود؟! چرا برنامه های مختلف با حدود رنگارنگ دکترهای روان پزشک به بحث و گفتگو پیرامون مشکلات روانی مردم می پردازند، اما حتی یک برنامه با حضور جامعه شناس به آسیب شناسی جامعه نمی پردازد؟!

اینجاست که به نظر می رسد احسان علیخانی با وجود آنکه علاقه مند است نقش مصلح را بازی کند، اما با توجه به فضای حاکم بر صدا و سیما، تنها در حد یک شومن باقی می ماند و نمی تواند سهمی در رسالت اجتماعی رسانه ملی داشته باشد. بنابراین عسلی که در ماه عسل به کام مردم ریخته می شود، به جای تکیه بر شهد گل های طبیعی دشت و دمن، متکی بر شیرینی «شکر» است.