وبلاگ هایی که جوانمرگ شدند!

✍ سیدحسین قوامی

در سال های نه چندان دور، «وبلاگ» تنها رسانه شخصی و در اختیار کاربران بود. رسانه ای که برای اولین بار در جهان، در اختیار کاربران قرار گرفت تا بدون واسطه با طیف وسیعی از مخاطبان خود ارتباط داشته باشند، دریچه ای بدیع و شگفت انگیز رو به جهانی بدون حد و مرز… ادامه “وبلاگ هایی که جوانمرگ شدند!”

تقابل «واقعیت» و «فرا واقعیت» در رسانه ها

مهرداد امامی: رسانه در دنیای مدرن به‌دلیل «ویژگی ابزارگونه‌ی آن برای دسترسی به دانش و معرفتی که بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی وابسته به آن است» (گیدنز، ۱۳۸۶: ۶۵۳) اهمیت فزاینده‌ای دارد. در این میان، رسانه‌های گروهی یا ارتباطات جمعی از قبیل تلویزیون، روزنامه، فیلم، مجله، رادیو و … بدین سبب که رابطه‌ای پایدار  (از لحاظ زمانی) با مخاطبین خود دارند (به‌ویژه در مورد تلویزیون، روزنامه و رادیو) و می‌توانند به شکل‌های گوناگون بر افکار عمومی تاثیرگذار باشند، اهمیت دو چندانی می‌یابند. ادامه “تقابل «واقعیت» و «فرا واقعیت» در رسانه ها”

درس‌های رسانه‌ای حادثه منا

هنگام بازنشر هر مطلبی باید به یاد داشته باشیم که مخاطب و گیرنده آنچه ما ارسال می‌کنیم ممکن است بستگان و دوستان یکی از همین جان‌باختگان باشد. برای لحظه‌ای باید خودمان را جای آنها بگذاریم و تصور کنیم آنها از مشاهده چنین مطالبی چه احساسی خواهند داشت.همچنین انتشار آنچه به‌عنوان «تصاویر و فیلم‌های فجیع» شناخته می‌شود هم باید با رعایت ملاحظاتی باشد . ادامه “درس‌های رسانه‌ای حادثه منا”

مسئولیت اجتماعی و کمیسیون هاچینز

با پیدایش تلویزیون و گسترش رادیو زمینه برای پخش صحنه های خشونت و  روابط جنسی فراهم شد و  همه شرایط برای ارزش زدایی در فعالیتهای رسانه ای  فراهم شد. بسیاری از مردم به ابتذال و بی بندوباری در رسانه‌ها به شدت معترض بودند و از این موضوع انتقاد کردند. ادامه “مسئولیت اجتماعی و کمیسیون هاچینز”

تئوری مسئولیت اجتماعی،‌بایدها و نبایدها

چند عامل سبب شکل‌گیری تئوری مسئولیت اجتماعی رسانه‌ها شد. نخست آن‌که بازار آزاد در نظام سرمایه‌داری لیبرال، نتوانسته بود آزادی مطبوعات، امکان دسترسی افراد و گروه‌ها به انتشار مطبوعات را با فوایدی که از آن می‌رفت تامین کند. ادامه “تئوری مسئولیت اجتماعی،‌بایدها و نبایدها”

مخاطب ارتباط جمعی، گیرنده یا قربانی؟!

سیدحسین قوامی

منتشر شده در شارا

قیف بزرگی را تصور کنید که قطعه‌های پازل از سمت گشاد آن به پایین می‌افتد. مخاطبان ارتباط جمعی مانند کسانی هستند که زیر قیف نشسته‌اند و می‌کوشند تا قطعه‌های پازل را کنار هم بگذارند. البته این کار بسیار دشوار است؛ زیرا نه تنها قطعه‌ها سریع تر از توانایی چینش ما به پایین می‌افتند. بلکه حتی خیلی از آن‌ها اساسا به معمایی که ما در حال کار با آن هستیم، مربوط نیستند. ادامه “مخاطب ارتباط جمعی، گیرنده یا قربانی؟!”